حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Wednesday, May 12, 2004 :::

از آنجا که آدم دم بخت، حالا چه راضی باشد چه نباشد و چه بخواهد چه نخواهد ، باید همیشه خودش و جهیزیه اش آماده باشد. بعد از چند جلد کتاب " مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز" گرفتن و هدیه دادن به دوستانی که گوششان مخملی شد و قاطی مرغان شدند به رسم قدقد، به نیت خیر کم کردن میزان کتک و غرغر بی دست و پایی ایشان یا شریکشان بسته به قدرت و سیاست روزگار یا خودشان یا مادرشان یا مادرزن سلام جانشان، بالاخره امسال برای احتیاط چند جلدی با تخفیف بسیار گرفتیم تا شاید بماند از میان آنها یکی وفادار به یادگار.
حال اگر می خواهید بخندید که ثمره ی این چند روز نمایشگاه کتابگردی من شده است این یادداشت! اجازه می خواهم از شما که اول بخوانید نام نویسنده و تعدادی از همکاران و همراهان نجف خان آشپزباشی را در تهیه این کتاب.
نجف دریا بندری آشپز باشی نویسنده که از قبل معرف حضور هست اما شک دارم خبری بدانید از همکارانشان در تهیه کتاب:
احمدرضا احمدی ، ع.پاشایی، پیروز سیار ، نازی عظیما ، علی موسوی گرمارودی ، دکتر محمد علی موحد و . . .
خلاصه جماعت ادیب، مترجم، عارف ، فیلسوف و شاعر ثابت کردند که آشپزی قبل از هر چیز ذوق می خواهد و هنر که صد البته ما داشته ایم که تمایلش را یافته ایم !

::  yashar 23:41 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها