حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Sunday, January 18, 2004 :::

می گویند جو ژيان را که بگيرد ادعای بنزی می کند
حالا بالام جان !ما که سیاسی نیستیم، در اين جو سياسی انتخابات بايد حرفی بزنیم يا نه!؟
این مدت الاحق و الانصاف( درست گفتم بالام جان) دو نفر حرف حساب زدند:
يکی آقای خاتمی که گفت سعی اش در این چند ساله این بوده که مردم بفهمند قدرت مقدس نیست و البته الاحق والانصاف ايشان خیلی ساده ، زود و رک گفتند و مردم هم خیلی زود، تند ، سریع فهمیدند! البته شماها جوانید، من یادم هست قدیم ها همین مردم می گفتند" مرگ برشاه" حالا احتمالا این مدت یادشان رفته بوده، ایشان به ياد آوردند. خدا خیرشان بدهد!.( این آقای سید ، که من ارادت خاص دارم، کار قبلی اش این بود که مردم بدانند با قهرمان پروری و قهرمان بازی راه به بازی های المپيک نمی برند که الحمدلله به نتیجه رسید!).
دیگری آقای مرتضی مردی ها که ساده ، مردانه و واضح در اینجا آب پاکی را ریختند روی دست هرچی جماعت روشنفکر نجیب است
( حالا خودمانیم این روشنفکر های نجیب هیچ اصلا جیب ندارد شلوارشان، پس بنده خداها عجب اذیت می شوند، کجا می گذارند دست ها و دسته کلیدهایشان را !)
حرف حسابی هم زده ست این بنده خدا مردیها! .
خلاصه ، آقا و خانوم جان! روشنفکر اقسام دارد
يک نوعش برای نوشتن کتاب به درد می خورد و گفتگوی تمدن ها
نوع دیگر برای فيلم سازی و مدیر فرهنگی و هنری
نوعی برای وزيری ، وکیلی و ریاست جمهوری
و نوع آخر هم برای پرت کردن توی دره
نوع جدید هم هست که ادبيات مهاجرت می نويسد. قبل ها، اسمش ادبيات در تبعيد بود يا چیزی به اسم من اینجا در کافه ام تو آنجا لنگش کن ، بماند که این بچه غریب ها بعضی وقت ها در وطن هم چاپ می شوند، به خدا!
خلا صه کلام اینها را نباید قاطی کرد، بالام جان !
قاطی که بکنی وضعیت همین می شود.
داشت حرف حساب خودم از یاد می رفت، دیگر پیر شده ایم، بالام جان!
آدم عاقل وقتی می تواند انتخاب کند، حتما انتخاب می کند و هیچ نیازی به هول دادن از راست يا چپ یا زبانم لال بی ناموسی نباشد، از بالا یا پایین ندارد.
آدمی هم که رای می دهد یعنی دارد انتخاب می کند. برای رای دادن که کسی رای نمی دهد، بالام جان!

::  yashar 23:04 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها