حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Friday, June 13, 2003 :::

برادر کوچک طاهرم، آمده است هم گردشی بکند هم ببیند من چگونه زنده ام.
با دیدن سی دی فروغ که نئو برایم گرفته است ، چشمانش می درخشد. قبل از همه آنرا در درایو می گذارد و ساعتی را با آن و سی دی های دیگر مشغول می شود. من هم سرم به کارآشپزیست.
بعد از سی دی ها نوبت فایل ها کامپیوترم هست. قبل از همه سراغ آنهایی می رود که آخرین بار گوش کرده ام ودر نرم افزار ثبت شده.است
گوش می کند : رشید ، اصلانی، غانم ، کایا و شعرها، نامه ها و مصاحبه های فروغ .
می پرسد: خود فروغ است؟
می گویم:آری، خودش است از سی دی که دیدی و اینترنت بر داشته ام.
و فروغ می خواند، تمام می شود و شروع می شود :
" همون دغدغه ای که تو داری به خاطرش اولین بهایی که میدی اینه که خیلی حرص می خوری ، خیلی جستجو می کنی . نمی دونم، فکر می کنم خیلی ساده ست. چون اونا راه خیلی خیلی ساده تری را انتخاب می کنند و بابت این چیزا پول خرج نمی کنند که من وتو خرج می کنیم. اونا ترجیح میدن که وقتی از شرکت میرن خونه، یا توی مهمونی شرکت کنن یا یه فیلم سینمایی بگیرن ببینن. در حالی که ما مهمونی و فیلم سینمایی رو میذاریم برای زمانی که خیلی خسته ایم، از این همه تلاش و حالا دوست داریم یه استراحتی به تن و بدنمون بدیم. فکر می کنم فقط همین و ..."

::  yashar 14:27 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها