حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Wednesday, May 01, 2002 :::

روزنامه ايران,چهارشنبه11/2/81 :
رالف والدوا مرسون : كسي كه دوست دارد انسان باشد , بايد غير همگن باشد
هنريك ايبسون : قويترين ومحكم ترين انسان روي زمين تنهاترين انسان است
انيشتين :افكار بزرگ هميشه با مخالفت شديد و خشونت بار افكار طبقه عوام روبرو بوده است
مثل اينكه شرايط در همه جا سخت است و شرق و غرب ندارد . پس بايد اميدوار بود و عقب نشيني نكرد.
روزنامه همشهري 10/2/81:
10 دليل براي ترك سيگار , مورد 9 خيلي جالب است :
9- به عقيده كارشناسان, با وجود اين همه زيان, ترك نكردن سيگاركاري احمقانه است
من اگر سيگاري بودم به خاطر اين توهين بر عليه روزنامه همشهري شكايت مي كردم.
اما چون ازسيگاربدم مي آيد اين مطلب را به دوستان و آشنايان سيگاري كه مراعات حال ديگران را نمي كنند , نشان مي دهم تا حالشان سر جا بيايد :)
خودمانيم, گاهي اوقات انتخاب كلمه درست در ترجمه متن چقدر مي تواند موثر باشد.
مثلا اگر مترجم بي ذوق مي نوشت :
به عقيده كارشناسان, با وجود اين همه زيان, مصرف سيگار كار معقولانه اي به نظر نمي رسد, بهتر نبود؟
روزنامه ایران روز به روز پر بارترو فرهنگی تر می شود, روزنامه همشهری هم رنگی ترمی شود.
آگهی هایش را می گویم!

::  yashar 17:14 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها