. . . . . . . . . . . . . . . .::
Tuesday, February 26, 2002 :::
چند هفته پيش عزيزي غنچه گلي به من داد همينكه خونه رسيدم گذاشتمش توي يه ليوانه پر آب , آخه ما خونه گلدون نداريم.
از اون روز هر روز بوش مي كردم دليل شو نمي دونم اما خيلي با هاش احساس نزديكي مي كردم بعضي وقتا باهاش حرف مي زدم و دردل مي كردم . نمي دونم شايد خيلي رويايي هستم وخيالاتي شدم اما وقتي باهاش صحبت مي كردم , بخصوص وقتي بوش مي كردم شاداب تر مي شد.
حيف يه مدت رفتم مسافرت گلم بي همصحبت موند وخشك شد و از دست رفت.
حالا يه مدتيه اين گل خشك دستم مونده ونمي دونم كجا بزارمش شما تا بحال گل خشك داشتين . كجا گذاشتينش ؟
ديشب كه داشتم وبلاگ هارو مي خوندم ديدم كه دل دوستان و خانواده وبلاگيم هم مثل اون گله . همه منتظر و آماده بخشيدن بوي خوش شون هستند ! اما كم كسي پيدا مي شه اونا رو بو كنه . تصميم گرفتم گل دل همه شونو بو كنم. هر وبلاگي كه سر زدم نخوندمش بوش كردم ديدم همه دارند بوي خوش محبت رو مي دن .
بعد نشستم گريه كردم كه چرا ما به اين روز افتاديم مگه ما همونهايي نيستيم كه بيرون همديگه رو تو خيابون, تو شركت ,تو اتوبوس و .. مي بينيم پس چرا اونجاها اين بو رو نمي ديم. چرا من بايد اين بوي خوشو فقط تو وبلاگ هاتون ببينم چرا بيرون از اين فضاي مجازي گل من نمي شين , بو نمي دين؟!
نمي دونم شايد بيرون از اين فضا محيط امن نيست , شايد خجالت مي كشيم و شايد هم ايمانمون كمه
اما درست نيست , اين فضا اگه واقعي هم حساب كنيم خيلي چيزا از فضاي بيرون كمتر داره. اون فضا بعدش بيشتراز اينجاست .
من كه تصميم گرفتم همه جا يك بو رو بدم حالا هر چي پيش اومد مهم نيست. هر كي هر چي دلش مي خواد بگه.يه مقاله فني نوشته بودم واسه يه مجله يكي از دوستام خوند گفت اين مقاله ست يا ايميله. گفتم مگه فرقي مي كنه ؟ وقتي من اينطوري راحتم درباره موضوعات فني هم همينطوري با دوستام صحبت مي كنم.
بگذريم وبلاگها رو كه خوندم ديدم ما خيلي نزديكيم , بيشتر از اوني كه فكر مي كنيم همسايه ايم
كاش بيرون از اينترنت هم اين همسايگي رو احساس مي كرديم وسرمونو مي ذاشتيم رو شونه هم وسير گريه مي كرديم وبعد دست همديگه رو مي گرفتيم و چرخ مي زديم و مي خنديديم .
كاش حداقل يكي از شما همسايه من مي شد
:: yashar 18:41 [+]
::
|
نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به
معنای پرتاب کننده جان می باشد.
|
از نوشته های دیگران : |
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب
به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح
و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در
امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد |
از «عرائض»
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
هیچ پیچیدگی در این صدا نیست تويي كه مي پيچي در من؛
نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛
رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛
وبند بند وجودت را به پايم
|
از « در آستانه » |
|
از نوشته های قبلی :
|
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
گلها روییده اند
چشمه ها جوشیده اند
و من
به جستجوی تو
بهترین آواز قناری را
پر داده ام
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
كاش !
گياهي بودمي
روییده بر صخره اي
چنگ انداخته در
دل سنگي
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
|
ابراهيم مختاري هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه,
از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل
هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و
ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي
معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار
.
|
دوستانی خوب :
شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
....
|
::
آرشيو
::
|
|
|