. . . . . . . . . . . . . . . .::
Saturday, February 02, 2002 :::
هوا دلپذير شد گل از خاك بر دميد ...
اين سرود احساس شادي و غمو يكجا بهم ميده
يادكسايي مي افتم كه بر خاك افتادن, ما بلند شيم
ياد گلهايي كه پر پر شدند
ياد تظاهرات
گلوله اشك آور
از انقلاب فقط همين گلوله اشك آورش رو من حس كردم
خونه ما رو به خيابون اصلي شهر بود
بغل خونه ما يك سرباز رو پشت بوم دراز كشيده بود و داشت موهاشو شونه مي زد قيافه اش يادم نيست اما يادمه خيلي معصوم ودوست داشتني بود
بعضي وقتها به ما كه از پنجره خونمون نگاش مي كرديم لبخند مي زد
ما هم بهش مي گفتيم : سرباز بخار نداره!
اونم لبخند مي زد ما هم مي خنديديم
تظاهرات كننده ها که نزديك شدن
يكي از گروهبانها اسلحه اشو آماده كرد و يك گلوله شليك كرد
همه جا رو دود گرفت و چشماي ما رو اشك
با خواهرام رفتيم آتيش روشن كرديم اثرش بره
اما نرفت
از اونروز تا الان هنوزم مونده
هنوز اشكم داره مياد
به خاطر شهداي انقلاب
به خاطر زندانيا
به خاطر دوستام كه نشكفته پر پر شدن
شهدا , اسرا , جانبازا
به خاطر اونايي كه زير آوار بمبارن موندن
به خاطر تمامي جونا
اونايي كه هر روز تو ميدون آريا شهرجمع مي شن
و نمي دونم دنبال چي ن؟!
دنبال کی ن؟!
داداشام
آبجيام
آره , اين سرود هم سبكم مي كنه هم سنگين
سبكم مي كنه چون يادم مي افته كه داداشام و آبجيام آزادم كردن و نسبت به اون موقع مي تونم آزادتر نفس بكشم
و سنگين كه بايد قدرشو بدونم, راهشونو ادامه بدم و بهترش كنم
هوا دلپذير شد گل از خاك بر دميد
پرستو ...
:: yashar 11:14 [+]
::
|
نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به
معنای پرتاب کننده جان می باشد.
|
از نوشته های دیگران : |
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب
به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح
و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در
امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد |
از «عرائض»
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
هیچ پیچیدگی در این صدا نیست تويي كه مي پيچي در من؛
نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛
رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛
وبند بند وجودت را به پايم
|
از « در آستانه » |
|
از نوشته های قبلی :
|
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
گلها روییده اند
چشمه ها جوشیده اند
و من
به جستجوی تو
بهترین آواز قناری را
پر داده ام
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
|
كاش !
گياهي بودمي
روییده بر صخره اي
چنگ انداخته در
دل سنگي
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
|
ابراهيم مختاري هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه,
از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل
هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و
ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي
معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار
.
|
دوستانی خوب :
شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
....
|
::
آرشيو
::
|
|
|