حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Thursday, December 06, 2001 :::

ما همه يه خانواده ايم!
قبلا يكي از بلاگرها نوشته بود كه ما تشكيل يه دولت رو داديم و اعضاي اون رو هم معرفي كرده بود. امابه نظرمن چه بخوايم چه نخوايم داريم يه خونواده رو تشكيل ميديم كه اصلا هم به فكر جلو گيري و كنترل جمعيت نيست ! خدا عاقبتشو بخير كنه.
اين روزها تو خونه با دوستم كه صحبت مي كنم همه اش حرف و نقل قوله فاميلا و دوستاي بلاگره . جملات زير رو نگا کنين :
به قول طنازخانم ...., بايد از حسين آقا بپرسم ....., شايان خان ميگه ....., آقاي قاسمي نوشته ..., خورشيدخانم ديده ..., ژينا گفته ...,فلان كارو از ممدرضا ياد گرفتم , آقا سلمان خبر داده...., دكتر گفته ...و..... .......
دوستم كه گيج شده مي پرسه اينا ديگه كين ؟ همكار جديدن ؟ تو كه اهل دوست دختر بازي نبودي ؟ نكنه شلوغ شدي و ...
منم آوردمش با اجازه بابا و مامان! با خونواده مون آشناش كردم . اما مثل اينكه كنگر خورده لنگر انداخته. ديگه از بغلم جنب نمي خوره و مي خواد همراه من وبلاگا رو بخونه . اونهم با سرعت لاكپشتيش كه حرص منو در مياره !
خلاصه حالا كه اينطوره تعدادي ازافراد خونواده و فاميل رو معرفي مي كنم.
طناز خانم : مامان جون
آقا قاسمي : بابا بزرگ
حسين آقا : آقا داداش
مرجان خانوم : زن داداش
شايان جان : خان داداش
زواره خان : خان دايي فرنگی
تخته سياه و برگ : عمو اوغلي
آقاسلمان : عمو سلمان
شهرزاد خانوم : عمه قصه گو
خورشيد خانوم : دختر خاله
ندا خانوم :آبجی شيطون !
نيما جان: عمو تنبل
پژمان جان : داداش شيطون !
سيديِوسف : پسرخاله بسيجی ( حاجی! سيد تو بردن!)
و ....
آبجی ميترا هم که ديگه نياز به معرفی نداره!


::  yashar 13:34 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها