حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Tuesday, December 13, 2005 :::

اركستر ملى ايران با صداى نوازنده برجسته تار راميز قلى اف
با همراهي خواننده بزرگ اپرا لطف يار ايمانوف
و با رهبري فرهاد فخرالدينى
تالار وحدت 22 تا 25 آذر
گیشه تالار وحدت : 66705101
تحويل در محل (پخش گلچين ): 88428818
«بخوان تار» اثر سعيد رستموف با تك نوازى تار راميز قلى اف، «وطنيم دير» با شعرى از محمد فضولى، «لاچين» قطعه محلى ساخته «فكرت اميروف»، مرغ سحر با تك نوازى تار راميز قلى اف، «حيراتى» با تنظيم آذر رضايف، «آلاگز» آهنگى از سعيد رستموف با صداى لطف يار ايمانوف، «مرو مرو» با شعرى محلى و تنظيم سعيد رستموف، «باخاباخا» آهنگ و شعر لطف يار ايمانوف، «آيريليق» ساخته على سليمى، «اولين عشق» و «در نور ماه» آهنگ هايى از قنبر حسين لى، «رقص اندولس» از آنتون برنشتاين، تصنيف بيات شيراز و تصنيف عسگر قطعاتى هستند كه در اين كنسرت اجرا مى شوند.
به هيچ وجه اين كنسرت را از دست ندهيد، حتي دوستاني كه زبان آذري نمي دانند . بيشتر قطعات بدون آواز هستند هر چند صداي لطف يار همچون رشيد بهبود اوف حتي در بين آنها كه آذري نمي دانند طرفدار زياد دارد.

خبر در شرق :
http://www.sharghnewspaper.com/840920/html/end.htm#s343341

::  yashar 13:39 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها