حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Thursday, December 23, 2004 :::

سيد على صالحى :
www.kartonkhabha.com

حالا آن سوى اين همه پنجره
شومينه ها روشن است
رختخواب ها گرم
سفره ها لبريز
دست ها پر
دل ها خوش وُ
دنيا، دنياست براى خودش.
•••
پس وقت تقسيم جيره جهان
من كجا بودم
كه جز اين كارتن خيس وُ
اين زمستان زمهرير
چيزى نصيب ام نشد؟
خيابان خيس
مقوا خيس
تخته ها، كبريت، حلبى
چشم ها و چه كنم ها... خيس،
خواب و خيال شما چطور!؟
•••
حالا خيلى ها
پشت پنجره ايستاده
با پياله گرم چاى شان در دست،
سرگرم تماشاى بارش برف اند
سرگرم فعل ماضى حرف اند
و هى از سنگسار عدالت
احتمال آزادى آدمى سخن مى گويند!
من سردم است بى انصاف
من گرسنه ام بى انصاف
من بى پناه ام بى انصاف
پس وقت تقسيم جيره جهان
من كجا بودم
كه هيچ كنج دنجى از اين همه خانه
قسمت بى قرار من نشد؟
پس اين حشرات كجا مى خوابند
كه فردا صبح... باز آفتاب را خواهند ديد.
هى زمستان ذليل كش، بى انصاف!
نگاه كن
آن سوى پل...
كليد دار صندوق صدقات
با كاميون سنگين ثروت اش مى گذرد
من دارم مى ميرم
چراغ هاى لابى هتل روشن است
صداى استكان، يخ، الكل و آواز مى آيد.
آن سوى ديوار ها
صداى سلام نوش روياى زندگى ست،
اين سوى ديوار ها
وداع منجمد من است
با دنياى دشوارى
كه هرگز رنگ عدالت را نديده است.
•••
به من بگو
حشرات كجا مى خوابند
كه باز فردا صبح
آفتاب را خواهند ديد:
حقوق بشر، باد، رفراندوم، نفت
چپاول، دروغ، دموكراسى
خواب، خاورميانه، مرگ
تنهايى، ترس، تروريسم...
دريغا كلمات عليل
اين همه بى دليل
در دهان ياوه چه مى گوييد؟
من سردم است
من گرسنه ام
از شرق

ما چه کرده ایم و می کنیم؟

::  yashar 13:19 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها