حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Thursday, September 09, 2004 :::

ارتش روسیه بیش از صد هزار (100000) چچنی را که اغلب آنها غیر نظامی بودند، در طی 20 ماه قتل عام کرد وآنها هم که بعد از تحمل ماهها جنگ و گرسنگی زنده ماندند هنوز سرنوشتی بهتر از آنها که مردند، نیافته اند. هر کس فقط می تواند از ابزاری استفاده کند که در اختیار دارد. سرباز روس از تانک و بمب و مبارز چچنی از نارنجک و گروگان.سرباز اسرائیلی از تفنگ و باتوم، مبارز فلسطینی از سنگ و انتحار . . .
هیچ انسانی، اگر انسان باشد، خشونت را تایید نمی کند. اما چرا خشونت وقتی دولتی می شود، مجاز می شود؟ اسم شرافتمدانه ای هم پیدا می کند : سرکوب شورش و باز گرداندن آرامش به شهر فلان ، دستگیری اخلالگران، ایجاد امنیت یا این اواخر مبارزه با تروریسم و جنگ برای صلح . که همه نشان حماقت بشر است.
در حادثه اخیر روسیه نقش دولت ، ارتش و مردم روسیه چه مقدار بوده است؟
برای دیدن گوشه ای از افتخارات! دولت و سربازان روس می توانید به سایت ورلد پرس فتو سر بزنید که مجموعه عکسهای مربوط به آن در بخش زندگی روزمره جایزه اول را برده است.
گذشتگان می گفتند :
باد که بکاری طوفان می دروی

When the Soviet Union collapsed in 1991, Chechnya proclaimed itself independent of Russia. In December 1994 Russian troops entered Chechnya to quash the independence movement. It is estimated that up to 100,000 people, many of them civilians, died in the ensuing 20-month war. Food and water supplies stopped within days of the Russian attack. Men and women searched for sustenance among the exploding shells, while the severity of the bombardment sometimes made it dangerous to venture out to retrieve the dead. In 1999, after a period of uneasy peace, Russian forces re-deployed in Chechnya. Open conflict, as well as suicide bombings in Chechnya and in Moscow, continued into 2003.
http://www.worldpressphoto.com/contest/story.jsp?category=189&prize=36527&wid=37363

::  yashar 13:50 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها