حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Wednesday, November 19, 2003 :::

ميهمانم به موقع می رسد اما من. . . ! تازه شروع کرده ام که آبی بگذارم بجوشد. پاک کردن سبزی می شود برعهده ميهمان و خودم شروع می کنم به آشپزی، تنها کار منزلی که با علاقه انجام می دهم.
برنامه ماکارونی است(شايد تنها غذايی که از مادرم خوشمزه تر می پزم، البته بعد از نيمرو) با سوپ جو همراه با سبزی جعفری که ميهمانم زحمتش را می کشد
هر دوست و آشنايی که ميهمانم باشد وضعيت همين است. ناچار بايد دستی بالا بزند و کمک کند. حالا کم يا زياد ، بلد يا نابلد.
آنها که خانه بخت رفته اند، کارشان مشکل تراست. چون بين لو دادن و باليدن به خود پيش خانوم جان در می مانند. هر چند آخر کار خود را لو می دهند البته بعد از کلی نيش و کنايه که نوش جان می کنند. خلاصه اش اين می شود که دور و بر من متاهل ها کمتر پيدايشان شود مگر . . .
بگذريم با ميهمان عزيز صحبت می کنيم همراه با کار آشپزی و جايتان خالی از همه تان حرف می زنيم و زاغ سياهتان آنقدر چوب می خورد که ديگر جانی نمی ماند.
هر دو می دانيم که اين حرف های روزمره بهانه است برای ارتباط و به قول زوربا هدف چيز ديگريست و ما به اسم ديگران درون خودمان را می کاويم.
افطار آماده می شود اما يک ساعت بعد از اذان و بر خلاف عادت ميهمانم که هر روز قبل از آواز خوش ربنا افطارش آماده است
بعد از چند هفته غذايی درست و حسابی می خورم، جايتان خالی همراه با شيرينی رولت در آخر کار

::  yashar 15:02 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها