حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Saturday, November 29, 2003 :::

ای دوست چه کنم که روح سرکشم لگام نمی دهد و حزم و احتياط بر نمی تابد. حاشا که خواسته باشم جسارتی کنم .
که همه دردها در من است به جای همه آن حماقت ها
چه کنم که من هم پشت در پشت از تبار برادرم عين القضات ميانجی ام
" هر چه مي نويسم پنداري دلم خوش نيست و بيشتر آتچه در اين روزها نبشتم همه از آن است كه يقين ندانم كه نبشتنش بهتر است از نا نبشتنش.
اي دوست نه هر چه درست و صواب بود ، روا بود كه بگويند ... و نبايد كه در بحري افكنم خود را كه ساحلش بديد نبود، و چيزها نويسم بي "خود" كه چون "واخود" آيم بر آن پشيمان باشم و رنجور.
اي دوست ميترسم - و جاي ترس است- از مكر سرنوشت ...
حقا ، و به حرمت دوستي ، كه نميدانم كه اين كه مي نويسم راه "سعادت" است كه ميروم، يا راه "شقاوت"؟
و حقا ، كه نمي دانم كه اين كه نبشتم "طاعت" است يا "معصيت" ؟
كاشكي، يكبارگي ، نادان شدمي ، تا از خود ، خلاصي يافتمي.!
چون در حركت و سكون چيزي نويسم ، رنجور شوم از آن به غايت!
و چون در معاملت راه خدا چيزي نويسم، هم رنجور شوم،
چون احوال عاشقان نويسم نشايد ،
چون احوال عاقلان نويسم ، هم ، نشايد ،
و هرچه نويسم هم نشايد ،
و اگر هيچ ننويسم هم نشايد ،
و اگر گويم نشايد ،
و اگر خاموش گردم هم نشايد،
و اگر اين واگويم نشايد و وانگويم هم نشايد ...
... و اگر خاموش شوم هم نشايد !
عين القضات
"

::  yashar 17:18 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها