حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Monday, March 31, 2003 :::

فرسودگی بوبن را گرفته ام با چند کتاب دیگر، بر صندلی که می نشینم باز می کنم صفحه اولش را بخوانم، ده دقیقه ای طول خواهد کشید تا اتوبوس حرکت کند.
کنارم جوانی بیست و چند ساله نشسته است و هر چند دقیقه یکبار با موبایلش ور می رود تا بلکه از بین ترافیک این جمع شلوغ راهی به سوی ، چه می دانم ، شاید دوست دختری بازکند.
او به کتاب من سرک می کشد ، من هم به موبایل او. هر دو سعی می کنیم به یک اندازه در کار هم فضولی کنیم. نه او چیزی می پرسد نه من چیزی می گویم.
به بوبن گوش می دهم که می گوید: پدری در انتظار تولد اولین فرزندش است . صبح روز موعود سوار دوچرخه می شود و شروع می کند به پا زدن . کوچه را رد می کند ، خیابان را رد می کند ، میدان را رد می کند ، زایشگاه را رد می کند ، شهرشان را رد می کند، کشورش را رد می کند. . . بعد از روزها یا شاید هم ماهها یا سالها، از کجا بدانم ؟ الان که کتاب دستم نیست، بخشیده ام به دوستی و بوبن و دوچرخه سوار هم اینجا نیستند ، در شهری دیگر نگهش می دارند که هی! کجا چنین شتابان؟!
و من تا به خانه برسم در این فکرم که نکند آن دوچرخه قراضه ای که هر قسمتش مال یک دوچرخه ای بود و دایی ام یکپارچه اش کرد داد دست من ، چرخ جلویش مال آن بنده خدا نبود که من از همین آغاز، چنین پا زدن و فرار کردنی را شروع کرده ام؟
از چه می گریزم؟ ازآنکه می خواهد تولد یابد یا آنکه به دنیا آورده ام؟!
از چه می گریزم؟
نمی دانم.

::  yashar 00:16 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها