حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Saturday, February 15, 2003 :::

اكثرا دوستان من تحصيلات دانشگاهي دارند.
اكثر آنها آدم هاي سالم ، با انصاف ، روشنفكر و اهل مطالعه هستند
در زمان مجرد بودنشان هم كار خلاف نكرده اند چه برسد به متاهلي،حتي سيگار هم نمي كشند
اكثرشان وضع مادي متوسطي دارند
اكثر آنها معتقدند كه آزادي حق زن هست و مرد به او نمي دهد بلكه حداكثر از او نمي گيرد.
اكثر آنها به استقلال فردي معتقدند
همه شان طرفدار حقوق همه موجودات هستند
اكثر آنها زمان ازدواج همه حرفهايشان را زده اند و با دقت تمام ازدواج كرده اند
همسرانشان اكثرا داراي تحصيلات دانشگاهي هستند
اكثرآنها زمان ازدواج كلي خرج كرده اند
بخش قابل توجهي از خرج عروسي شان سرويس طلاي عروس خانوم بوده است ( كه بدون آن هويت عروس خانم زير سئوال مي رفته است ،درست است! چشمشان كور مي خواستند ازدواج نكنند يا ما پيش در و همسايه آبرو داريم، قبل از خانم هاي محترم خودم جواب كاملا منطقي آنها را ذكر كردم)
اكثر آنها خانه كه مي رسند تازه كارشان شروع مي شود
همه شان وقتي براي مطالعه روزنامه هم ندارند چه برسد به كتاب!
همسران اكثرآنها سرور خانه هستند و بيرون از منزل فقط براي خريد و تفريح تشريف مي برند.
اكثرشان در امور منزل و بچه داري همچون دستياري حرف گوش كن كار مي كنند.
(البته وظيفه شان است )
اكثر آنها به من سفارش اكيد مي كنند كه خر نشوم و از چاله تو چاه نيفتم!
دلم مي خواست دست هر چي فمينيست بي انصاف ايراني ست را مي گرفتم ومي رفتيم زندگيشان را بررسي مي كرديم تا خجالت بكشند و بفهمند كه چه كسي دست و بال چه كسي را بسته است و مانع رشد وتعالي اش شده است
شما مي توانيد براي توجيه و پاك كردن صورت مسئله فرض كنيد كه همه آنها زن ذليل هستند

::  yashar 17:59 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها