حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Thursday, October 17, 2002 :::

چند روز گذشته که نبودم , رفته بودم نمايشگاه جيتکس
از لحاظ فنی که چيز زيادی دستگيرم نشد چون مسئولين غرفه ها بيشتر مناسب کار بازاريابی انتخاب شده بودند تا جوابگويي فنی!
مسئول غرفه ويندوز دات نت مايکروسافت در تعريف يوزر مانده بود چه برسد به اينکه امکانات جديد آنرا توضيح دهد.
مسئول غرفه مک آفی جالبتر بود چون وقتي در مورد نحوه کار و مشخصات فايروال تحت ويندوز 2000 پرسيدم اصلا منکر چنين نرم افزاری شد تا اينکه همکارش آمد مسئله را ماستمالی کرد.
بيشتر از همه سمينارهای شرکت اوراکل که توسط شرکت های همکار ارائه می شد, برايم مفيد بود که آنها هم کوتاه و مختصر بود!.
بيشتر شهر دبی و آدمهايش برايم تازگی داشت تا نمايشگاه جيتکس
چه خوب عرب , پاکستانی , ايرانی , فليپينی و ... در کنار هم به خوبی زندگی مي کنند.
و اين عربها چقدر خوب توانسته اند که جامعه شان را مناسب زندگی برای خود و غريبه هايي بکنند که باعث آبادی و رونق شهرشان هستند
و اينکه ما چقدر اشتباه فکر می کنيم و اشتباه عمل می کنيم
مهمتر اينکه : ما هم می توانيم خيلی بهتر , راحتتر و انسانتر زندگی کنيم فقط با کمی تغيير و تلاش
واينکه چرا آنطور که بايد نيستيم, مهمترين دليلش خودمان هستيم
و تنها خودمان می تونيم شرايط را تغيير بديم
خودمان
فقط خودمان
اگر بخواهيم

::  yashar 19:21 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها