حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Thursday, April 11, 2002 :::

يكي از آشنايان ما كشته مرده آمريكاست. تا جايي كه آمريكا اگه از آسمون بمب هم سرش بريزه, آغوششو باز مي كنه, مي گيره مي بوسه و مي گه : حتما به صلاحمه , خودم نمي دونم!.
بوش كه ايران رو تهديد كرده بود, كلي خوشحال بود و مي گفت : اگه آمريكا به ايران حمله كنه , چي ميشه!.
در نظرش موسيقي , فيلم و هر چيز ديگر آمريكايي خوب و هنرمندانه و موسيقي , فيلم و هر چيز ايراني بد و بند تنباني ست.
البته منظورم از ايراني اونايي ست كه تو ايران توليد و پخش مي شه .
اونروز كه شبكه 4 داشت آخرين امپراطور رو نشون مي داد , گير داده بود كه اين چرت و پرت ها چيه نگاه مي كنين! فكر كنم تنها دليلش هم اين بود كه از شبكه داخلي داشت پخش مي شد!.
يا اونروز كه گير داده بود به نوار جديد عصار كه: چرته ! , بعد كه من گفتم شعرش از مولاناست, گفت: منظورم موسيقي ش هست!
خلاصه آمريكا خدا و بهشتشه!
تازگي ها گير داده به فلسطيني ها , و خوشحاله كه اسرائيلي ها دارن قتل عامشون مي كنن. ميگه اين فلسطيني ها هستند كه زمين جد و آبادي اسرائيلي ها رو غصب كردند, و اسرائيلي ها دارن حقشونو مي گيرن!.
مي گه : اگه فلسطيني ها نابود بشن بخش زيادي از مشكلات ما, كه به طرفداري از اونا بر مي گرده , حل مي شه!
از اين جور آدما كم نيستند . آدمايي كه برعكس دايي جان ناپلئون فكر مي كنند.
گاهي وقتا فكر مي كنم كه حقيقت چيه ؟ و آيا اين چيزهايي كه ما به اسم حقيقت گرفتيم , تاثير تبليغات نيست؟
يكي از كارشناسان چند سال پيش , حرف خيلي وحشتناك ونگران كننده اي مي زد.
مي گفت بعد از اتفاقات جنگ ويتنام, دولتمردهاي آمريكا به اين نتيجه رسيدند كه بايد مردم طوري تربيت پيدا كنند كه هر چيزي اونا مي گن رو باور كنن وهر جوري اونا مي خوان فكر و رفتار كنند. حتي تا جايي كه به جاي اينكه دولت, روزنامه ها وتلويزيون رو سانسور كنه, خود روزنامه نگارها و خبرنگارها به ميل خود مطالب و افكار خود رو سانسور كنن.
مي گفت تاثير ونتيجه كارشونو تو جنگ خليج فارس ديدند و خيلي هم مثبت بوده! .
من هم نتيجه اشو تو ماجراي 11 سپتامبر ديدم و همينطور در حمايت هاي اخير آمريكا از صهيونيستها.
يعني مردم آمريكا هنوز نفهميدند كه ماجراي 11 سپتامبر دود آتشي است, كه دولت آنها در خرمن همسايه روشن كرده است.
حالا به جاي اينكه از سياستهاي جنگ طلبانه گذشته دولتشون انتقاد كنند, از سياستهاي جديد بي شرمانه نيز راضي هستند؟!
آيا فكر نمي كنند كه دفعه بعد به جاي دود, آتش آن به خرمنشان سرايت خواهد كرد؟
يك آدم با انصاف پيدا بشه بگه, تو دنيا بيشترين پرچمي كه آتش مي زنند مال كدوم كشور هست.
دولت ايران به فرض غرض داره, ملت هاي ديگه چي ؟
دانشجويان كره جنوبي چي ؟
پايگاه آمريكا تو ژاپن , تركيه و ... وظيفه شون چي هست؟حتما پاسداري از پرچم سفيد صلح !
آيا خطرناكترين دولتي كه تا بحال از بمب اتم استفاده كرده, دولت آمريكا نيست ؟
مردم آمريكا بايد خيلي ابله باشند , اگر اين چيزها رو نفهمند! شايد هم من خيلي ابله ام كه اين حرفها رو مي زنم.
اما يك چيزي رو مطمئنم كه اگه بخواد همين طوري پيش بره ما نظرات و افكاري خواهيم داشت كه مال خودمون نيست و در دنيايي زندگي خواهيم كرد كه يك عده سياستمدار احمق مي خوان, نه خودمون. مثل فضاي ماتريكسي در فيلم ماتريكس.
خيلي هراس آوره !
كسي قرص ضد ترس ندارد؟


::  yashar 16:05 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها