حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Saturday, March 30, 2002 :::

چاپ پنجم سمفوني مردگان رمان ارزشمند عباس معروفي به بازار آمد واين نشان دهنده اين هست كه مسائل سياسي ديگر زياد مزاحم جريانهاي ادبي و فرهنگي نيستند و آنرا بايد به فال نيك گرفت . به نظر من ، به عنوان خواننده ، اگر بغض هاي سياسي و جناحي كنار گذاشته شود و حمايت لازم از آن انجام بگيرد مي تواند سفير شايسته اي از رمان وادبيات ايران در دنيا باشد.
متاسفانه ، نويسندگان و هنرمندان ايراني اغلب آدمهاي سياسي هستند واين باعث مي شود در برخورد با آثار آنها بيشتر مسائل سياسي و جناحي موثر باشد تا كيفيت خود آثار و انتقادات بيشتر جنبه سياسي داشته باشد تا ادبي.
متاسفانه ، رفته رفته اين مسائل در جامعه وبلاگها هم دارد خودش را نشان مي دهد.
به نظر من سياسي شدن نويسندگان ايراني بيماري ادبيات ماست. وابسته بودن به حزب و جناح خاص باعث شده است كه حتي در بين خود نويسندگان ايراني نيز، كه قرار است بالندگي و رشد فرهنگي را باعث شوند و آگاهي عمومي را بالاتر ببرند، تفاهم وجود نداشته باشد.
از ديدگاه من، نويسنده و هنرمندي كه خود را در قالب يك تشكل يا حزب و تفكر سياسي در مي آورد ديگر آن آزادانديشي و نيك خواهي عمومي كه لازمه يك هنرمند است را نخواهد داشت. استاد فرشچيان در مصاحبه اي كه داشت چقدر خوب اين مورد را توضيح داد كه هنرمند بدون كنار گذاشتن كينه ها و دشمني ها و زدودن سياهي ها از درون خود نمي تواند با مخاطب ارتباط خوبي ايجاد كند وخالق اثري ماندگار باشد.

::  yashar 17:28 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها