حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Thursday, March 14, 2002 :::

امروز رفته بودم ميدون انقلاب براي خريد عيدي!
عيدي گرفتن از اون رسمهاي خوبه كه من خيلي دوست دارم، البته بيشتر دادنشو دوست دارم تا گرفتنشو! به نظر من رسمهايي كه پدر بزرگا و مادربزرگاي ما به جا گذاشتن اكثرا خوب هست حالا اگه رفته رفته ما اين رسمها را با كارهاي خودمون ازهدف اصليشون منحرف كرديم تقصير خود مون هست هرچند بعضي از رسمها هم مناسب اون موقع بودند كه بايد متناسب با وضعيت جديد جامعه تغييرشون بديم و نبايد اونا رو به طور كلي رد كنيم!
واسه من بهترين عيدي هر سال تخم مرغ رنگي مادربزرگم هست يادش بخير قديما تخم مرغش هم مال مرغهاي حياط خودشون بود اما مدتيه از اين تخم مرغ هاي مصنوعي (اسمي كه مادر بزرگم گذاشته ) استفاده مي كنه .حالا اين عيدي رو با عيدي هاي كه ما مي ديم و مي گيريم مقايسه كنيد!
داشتم مي گفتم امسال تصميم گرفتم براي همه عيدي كتاب بگيريم به خاطر همين با سرويس شركت رفتم تا چهارراه وليعصر.البته اين كار اغلب پنجشنبه هام هست ميرم چها راه وليعصر پياده مي شم و به سمت ميدون انقلاب بر مي گردم تا همه كتابفروشي هارو ببينم همه شون رو كه نه! اما حتما انتشارات توس ، نيلوفر ، مرواريد ، خوارزمي و آگاه رو سر مي زنم ايندفعه هم اول رفتم سراغ انتشارات توس ، كتاب خاطرات دوبوار رو كه ديدم گفتم اين يكيش! هر كسي مخالف اينه كه خانومها پرحرفند بره اين كتاب رو بخونه ، چهار جلد گردن كلفت!
رفتم داخل و قيمتشو پرسيدم 18000 برگ سبزناقابل . داشت واسم خاطرات رومي آورد كه كتاب طباخي آقا نجف رو ديدم، گفتم اين دوميش! 25000 برگ سبز. بعد باز يك ساربان سرگردان ديگه و يك داستان سوفي ديگه و يك دونه هم قصه هاي مجيد .فروشنده با كلاس هم بدون اينكه من بخوام خودش 10 درصد تخفيف داد! حالا از انتشارات توس تا ميدون انقلاب با اونهمه كتاب پياده اومدم . اين داداشهاي ورزشكار ما به جاي اينكه تو آينه بازوهاشونو نگاه كنن بيان تو اينكارها به ما آنتونيوها كمك كنن.

::  yashar 20:23 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها