حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Wednesday, March 13, 2002 :::

اين آمريكايي ها بعضي وقتا كارهايي مي كنن آدم انگشت به دهن مي مونه !.
تعجبم از اينه كه مردمان به اون خوبي و با فرهنگي از بين الگور وبوش چرا بوش رو انتخاب كردند ؟!
به نظر من لحن صحبت بوش بيشتر بوي گاوچرون ها رو ميده تا سياستمدارها. فكركنم فيلم وسترن هم زياد نگاه مي كنه!
چند هفته پيش متن كامل سخنراني جنجالي اش را كه سه كشور ايران ، عراق و كره شمالي را محور شرارت خوانده بودم ، با دقت خوندم
مترجمش اونقدر خوب ترجمه كرده بود آدم فكر مي كرد بوش به فارسي سخنراني كرده.!
به نظر من اول سخنرانيش ، كه اكثرا هم اون قسمتش مورد توجه قرار گرفته ، از روي تكبر و به خاطر جبران غرور جريحه دار شده ي آمريكاي ها در اثر حادثه 11 سپتامبر هست كه طبعا احساسي ست .اما اگه به آخر سخنرانيش توجه كنيد حتما متوجه تغيير در افكار دولتمردان آمريكايي نسبت به ديگر مردم وفرهنگهاي دنيا مي شين. فكر كنم ديگه آمريكايي ها متوجه شدند كه به افكار و فرهنگهاي مردم نقاط ديگر دنيا بايداحترام بگذارند واينطور نيست كه آمريكا يي ها راه صلاح مي رن و متمدن هستند و بقيه در راه خلاف و بي تمدن.
به نظر من در گذشته آمريكايي ها به فكر سلطه فرهنگ آمريكايي به عنوان فرهنگ برتر بر كل دنيا بودند تا جايي كه صداي اعتراض ديگر كشورها در آمد. اما در سياست جديدشان همه كشورها و فرهنگها به شرط رعايت عدالت و حقوق بشر مورد قبول هستند حتي اگر دولتهاي اسلامي داشته باشن. هر چند عدالت و حقوق بشر باز تعريف وتعبيري آمريكايي دارد اما به نظر من پيشرفتي است به عاقلانه و درست انديشيدن . كمك به تشكيل حكومت اسلامي در افغانستان هم در راستاي همين سياست جديد هست.

::  yashar 17:26 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها