حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Tuesday, December 18, 2001 :::

اين نوشته را چند روز پيش براي عزيزي نوشتم و او برايم نوشت كه كلي باعث خنده اش شده است
گفتم براي شما هم به عنوان عيدي بنويسم شايد خنده شما عيدي من شود

نسيمي از پيش خدا آمده است
سينه با ولعي تمام به درونش مي كشد
عقل در انديشه :
چه مقدارش اكسيژن و چه مقدارش دي اكسيد كربن است
****
نسيم رفته است
در سينه رايحه خوش نسيم
عقل هنوز در انديشه و بي نصيب
***
امسال هم ضيافت تمام شد . وبايد يكسال ديگر صبر كرد تا دوباره سهيل و ساعد و عليرضا دور هم جمع شوند و نغمه عشق سردهند.
اين مردان دل چه خوب بودند و چه صميمي . هيچ ديده اي مردان سياسي چنين باهم در برنامه اي به صحبت بنشينند؟! اهل دل داستانشان اين است.
بايد يكسال ديگر صبر كرد تا دوباره بشنوي:
اونكه مياد اگه بگم , يك گل سرخ بهار ميشي
يه قطره خون رو آيينه , يه چشم انتظار ميشي ....
ميگن فرشته روزه شو با گريه افطار مي كنه
فرشته ميدونه كه نور ظلمتو بيدار مي كنه.....
اي غنچه هاي گل سرخ از نسيم وزون بگين
بوي خدا تو كوچه هاست سحر شده اذون بگين ..
ما گم شديم ....
من دلم براي ربناي محمد رضا از همين امروز تنگ شده است
سال ديگر, علي ديگر با من نيست تا افطار و سحري خلاصه مان را بخوريم
نمي دانم من با كي هستم اما علي با شريكش است. خوشبخت باشند(:
شايد هم خدا قسمت كرد با خدا شديم.

::  yashar 08:30 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها