حیرانی

. . . . . . . . . . . . . . . .::  Friday, November 30, 2001 :::

بعضي وقتا بعضيا يه رفتارايي مي كنن كه علاوه بر خودشون همه چيز رو زير سئوال ميبرن.
يكيش همين روزه گرفتنه , اونقدر به اين بيچاره همكاراي ما تو شركت سخت مي گذره كه نگو , من كه روزه مي گيرم (ريا كه نشد, الحمدالله) 12 ساعت تشنه و گرسنه مي مونم اونايي كه نمي خوان روزه بگيرن (به هر دليل) مجبورن 18 ساعت گرسنگي و تشنگي بكشن, بيچاره ها سحري كه نمي خورن , صبحانه رو هم عادت نكردن خونه بخورن چون ما اونقدر زود ميريم شركت صبحانه رو اونجا مي خوريم كه تو ماه رمضان از اين هم مي افتن . خلاصه نمي دونم اين چه منطقي ست كه تو شركت جايي رو واسه اينكار در نظر نگرفتن
واسه همين مجبور ميشن توي توالت سيگار بكشن و .. بقيه شو نگم بهتره. البته يه خوبي كه داره بين مديران و كارمندا ن در اين مورد فرقي نيست. يعني كه آره ! , مديران سيگاري هم مجبور ميشن توي توالت سيگاربكشن. خدا به ما رحم كنه ! , اگر يه وقت جيش داشته باشيم ! نگه داريم براي خونه راحتتره تا بريم تو اتاق گاز!
والا به خدا من كه روزه ام , جلوم كباب برگ هم بخورن مسئله اي نيست , نه ايمانم ضعيف ميشه, نه دلم به اشتها ميفته. دروغ نگم : فقط زولبيا و باميه بخورن, دهنم آب ميفته كه اونهم از نظر من اشكالي نداره.
در عوض اين سخت گيري هاي غير منطقي باعث شده كه اونايي كه به اين مسائل اعتقاد ندارن آزرده شده و ضد مذهب بشن . يكيش يكي از اين همبلاگي هاي عزيزه ,كه خيلي دوستش دارم و مطالبشو از تنور در نيومده مي خونم , اون روز نوشته بود توي كانادا ازماه رمضان خبري نيست مثل اينكه خداي اينجا با اونجا فرق داره !
راستش بعضي از همكارها وقتي مي بينن من كه كارم كامپيوتره روزه مي گيرم و نماز مي خونم يه نگاه ع ... مي كنن كه باعث تعجبم ميشه البته بيچاره ها تقصير ندارن برخوردهاي نادرستي كه تا بحال شده و هنوز هم ميشه باعث شده كه از مذهب و آدم مذهبي فراري بشن. اما به خدا ! , من آدم متحجر و ... نيستم اين روزه ونماز خوندن هم به خاطر بهشت و جهنم نيست ! واسه خودمه , راستش ماه رمضان كه مياد باعث ميشه از يكنواختي و روزمرگي بيام بيرون و بيشتر خودم , دنيام و خداموبشناسم .
قبول كنيد تشنگي و گرسنگي ماه رمضان با روز عادي فرق مي كنه نمونه اش آقامه (پدرم) , بااينكه ماه رمضان گرسنه و تشنه از سركار برمي گرده خونه , اصلا عصباني واخمو نيست البته يه كم بي حال هست, اما چشماش حس خوبي به آدم ميده , انگار تشنگي و گرسنگي با محبت ترش كرده. در حاليكه در روز هاي عادي به اين شكل نيست.
يه مثال ديگه اش فيلم ‹ مردي براي تمامي فصول سال › هستش , مطمئنم فيلمشو ديدن تا بحال 3 يا 4 بار تلويزيون پخشش كرده . قاطعيت و پافشاري كشيش در اعتقادات و حقايق مذهبي در فيلم در مورد غير شرعي بودن ازدواج پادشاه كه باعث مرگش ميشه تاثيرش روي من خيلي بيشتر از اين تعزيه هاي و برنامه هايي است كه تو ايران تهيه و پخش ميشه
در حالي كه ميزان حقانيت , فداكاري و مظلوميت امام حسين با كشيش فيلم مورد نظر قابل قياس نيست. اين هم يكي از نشانه هاي بد دفاع كردن ا زمذهبه.
خدا همه رو به راه راست هدايت كنه! , بخصوص اونايي كه خود رو صاحب مذهب مي دونن و فكر ميكنن هر چي اونا ميگن مذهبه و مخالف اونا مرتده.
اين قصه سر دراز داره بماند براي بعد
تو اوج باشين

::  yashar 09:37 [+]  ::

نام وبلاگ از کتاب جاناتان مرغ دریایی برگرفته شده است و در زبان ترکی به معنای پرتاب کننده جان می باشد.
از نوشته های دیگران :
خدایِ نوح وی را به همسر و پسرش آزمود و خدایِ ابراهيم به اسماعيل و خدایِ يعقوب به يوسف و خدایِ يوسف به زليخا و خدایِ سليمان به بلقيس و ... من نه به خدایِ نوح و ابراهيم و يعقوب و يوسف و سليمان، که به خدای آدم و حوا سجده ميکنم که در امتحان و در عذاب، اين دو را از يکديگر جدا نکرد

از «عرائض»

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هیچ پیچیدگی در این صدا نیست

تويي كه مي پيچي در من؛

نفس شمعداني ها را به سر انگشتانم؛

رويايي اقاقيا را به تاب گيسوانم؛

وبند بند وجودت را به پايم

از « در آستانه »

از نوشته های قبلی :
بی حضور تو
قاب خالی اين پنجره
نقش دلتنگيم را می زند
بهار يا پاييز
تابستان يا زمستان
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
همیشه
من تمام می شوم
قبل از
آخرین صفحه کتاب

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

بر لبانت نقشی ست
مانده از هزار سال
تا بيايم
جانش دهم
تا
تنم فرو کشی
جانم پرواز دهی

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

هر گئجه
الیمده
یازیرام
گله جکسن
هر گونوز
آننیمدا
یازیسان
گلمیه جکسن
* * *
هر شب
بر دستانم
می نویسم
می آیی
هرصبح
بر پیشانیم
می نویسی
نمی آیی
- - - - - - - - - - - - - - - - - -  - -
گلها روییده اند

چشمه ها جوشیده اند

و من

به جستجوی تو

بهترین آواز قناری را

پر داده ام

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

كاش !

گياهي بودمي

روییده بر صخره اي

چنگ انداخته در

دل سنگي

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

من ابراهيمم
همه بت ها را شكسته ام
جز بت بزرگ
كه گذاشته ام
هر كدامتان خود بشكنيد
 
ابراهيم مختاري  هستم
متولد1351 در شهرستان ميانه, از شهرهاي آذربايجان, ساكن تهران
ليسانس رياضي كاربردي از دانشگاه صنعتي شريف
شغلم مديريت شبكه و پايگاه داده اوراکل هست.
اولين كتاب هايي كه خواندم ، كتابهاي صمد بهرنگي بود و از كودكي با الدوز و ياشار دوست بودم. اولين بار كه وارد محيط اینترنت شدم و اسم مستعار خواست، بي معطلي ياشار را تايپ كردم و از آن زمان شدم ياشار .
دوستانی خوب :

شعرهای شاملو 1 ، فروغ ، سهراب ، جلالی
برادران كارمازوف (داستایوفسکی)
زوربای یونانی / سرگشته راه حق/ مسیح باز مصلوب  ( کازانتزاکیس)
پیامبر و دیوانه ( جبران خلیل جبران)
سمفوني مردگان(معروفی)
جان شيفته (رومن رولان)
ناتور دشت (سلینجر)
سوشون( سیمین دانشور)
طاعون / بیگانه ( کامو)
كيمياگر ( کوئیلیو)
جاناتان مرغ دريايي ( ریچارد باخ)
كوري (ساراماگو)
درتنگ / مائده های زمینی ( ژید)
دنياي سوفي ( یوستین گردر )
 

 ....

 

:: آرشيو ::

 

 

هرگونه استفاده ازمطالب اين وبلاگ بدون اجازه ممنوع است، بجز در وبلاگها